متأسفانه در اثر خوشباوری برخی از مفسرّان و مورّخان مسلمان، بیشترین روایات اسرائیلی به منابع تفسیری و تاریخی اهل سنّت نفوذ كرده و در اثر غفلت و سهلانگاری دانشمندان شیعی، به بعضی از منابع تفسیری شیعه نیز راه یافته است.
دانشمندان و محقّقان به نام شیعی، به خاطر توجه خاص و اعتماد به سیره معتبر قولی و عملی اهلبیت پیامبر ـ علیهم السّلام ـ به ندرت در دام راویان اهل كتاب و روایات آنان گرفتار آمده، و لذا كمترین روایات اسرائیلی را در تفاسیر خود آوردهاند.
چه بسا وجود یكسری مشتركات با قرآن خود زمینه بهرهگیری مسلمین را فراهم میساخت. قرآن كریم همانند تورات بسیاری از قضایا و تاریخ پیامبران و امتهای پیشین را بیان نموده است. همچنان كه موارد مشابه بین قرآن و انجیل به ویژه درباره حضرت عیسی ـ علیه السّلام ـ وجود دارد. و چون شیوه قرآن كریم در نقل داستانها بر این است كه به گزیدهای از نكتههای مهم و مفید در بیان مقصود و هدف بسنده میكند. ولی مفسران پیشین برای اینكه داستانی كامل و جامعه ساخته شود، روایات غیر مفید را نیز به عنوان شأن نزول به آیات قرآن ضمیمه كردند.[ المیزان، ج 13، ص 291 ـ 292]
ناتوانی خلفا در پاسخگوئی به مسائل دینی مردم، آزادی عمل قصهخوانان اهل كتاب و تشویق آنان از سوی دولتمردان از یك سو، و ناآشنایی دستاندركاران حكومت بعد از پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ نسبت به مبدأ و معاد، كنار ماندن امیرالمۆمنین ـ علیه السّلام ـ از حكومت و اجتماع از سوی دیگر، همگی زمینه لازم را فراهم آوردند تا افرادی چون تمیم داری و كعب الاحبار كه روح و جان آنان از عقاید تحریف یافته نصرانی و یهودی سیراب بود، با دانستههای خرافی خود به خواستههای طالبان دانش پاسخ بدهند. و چون آنها خطری برای قدرت و خلافت به حساب نمیآمدند عضوی از اعضای دستگاه قدرت محسوب شوند.
دانشمندان و محقّقان به نام شیعی، به خاطر توجه خاص و اعتماد به سیرة معتبر قولی و عملی اهلبیت پیامبر ـ علیهم السّلام ـ به ندرت در دام راویان اهل كتاب و روایات آنان گرفتار آمده، و لذا كمترین روایات اسرائیلی را در تفاسیر خود آوردهاند
هم چنین كینهتوزی و سوء نیت یهود نسبت به اسلام و مسلمانان یکی دیگر از علل ورود اسرائیلیان در روایات و تفسیر میباشد. زیرا آنان قبل از ظهور اسلام در شهر مدینه از موقعیّت اجتماعی و اقتصادی قابل توجهی برخوردار بودند. پس از اقامت پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ در مدینه احساس خطر جدی كردند، و در حقیقت موقعیت خود را دست دادند. (یهودیانی كه سختترین دشمنان بودند برای رسیدن به هدفهای خود به نیرنگ و فریب متوسل شده و در ظاهر به آیین اسلام روی آوردند. و نیت و مقاصد خود را در ورای آئین خویش پنهان داشتند، تا از این طریق نیرنگ خود را بر ضد مسلمانان جامه عمل بپوشانند. زیركترین و حلیهگرترین آنان، كعب الاحبار، وهب بن منبّه و عبدالله بن سلام و... بودند كه به جعل و دسّ در روایات نبوی پرداختند.[ اضواء علی السنة المحمدیه، ص 145]